ذلت سربازی
بدبختی های یک سرباز

یا مهدی ادرکنی

سلام هموطن عزیز . به جای اینکه این وبلاگ را فیلتر کنی  بیا مرد باش و  به فکر سرباز باش .

سرباز یعنی غیرت  یعنی مردانگی و شرف یعنی غرور وطن یعنی ناموس کشور

ارسال در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1398برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر
ارسال در تاريخ پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر

مراحل اعزام تا اتمام سربازي در ايران :

سلام قصد دارم براي دوستان مشمول مراحل سربازي را از اول تا آخر توضيح بدهم  :

1 – به پليس +10 مراجعه و دفترچه را مي خريد . سپس ابتدا تمام دفترچه را قبل از تكميل كردن يك بار مي خوانيد . بعد از اين كه شرايط  را مطالعه كرديد شروع مي كنيد به پر كردن دفترچه . سپس براي معاينات پزشكي به بهداري ناجا مراجعه مي كنيد . پزشك عمومي شما را از لحاظ جسمي و روحي و رواني معاينه و چند سوال از شما مي پرسد . در قسمت اخر دفترچه  دو قسمت براي آمپول منژيت و هپاتيت  مشخص شده است  اين دو قسمت را با قيچي از دفترچه جدا كنيد و به يكي از مراكز درماني مراجعه و آمپول را دريافت كنيد . ( دو امپول همزمان به بازوي دو دست شما زده مي شود نه جاي ديگر!!!!!!  پس نگران نباشيد ) البته اگر مي خواهيد حالتان خراب نشود حتما يك آب ميوه همراه خود داشته باشيد . ضمنا اين دو برگه بايد از طرف مركز درماني مهر شود . بدون اين برگه مهر شده شما را اعزام نمي كنند .

مرحله بعد مربوط مي شود به قسمتي از دفترچه كه با تحصيلات شما مرتبط است . اگر دانشگاهي هستيد بايد از طريق دانشگاه اين دفترچه را ممهور كنيد . اگر ديپلم و زير ديپلم هستيد بايد اول از طريق مدرسه خود و  بعد براي مهر نهايي از طريق آموزش و پروش منطقه مربوطه اقدام كنيد .

دو سه ورز قبل از اعزام خودتان زحمت بكشيد و موي سرتان را با يك كوتاه كنيد. چون بعدا برايتان كمي سخت مي شود .

و ضمنا حتما يك هفته قبل از اعزام خودتان را به دير خوابيدن و زود بيدار شدن عادت بديد . مثلا ساعت 12 شب بخوابيد و قبل از اذان صبح بيدار شويد . چون  بعد از اعزام شديدا محتاج يك ساعت خواب آسوده خواهيد شد .

وسايلي كه بايد باخودتان داشته باشيد : ليوان ( ترجيها استيلي ) + قاشق .......... وسلام  بقيه وسايل مورد نياز از جمله پتو  يقلبي  / پوتين / لباس زير / لباس سربازي/ كوله /دمپايي / صابون / پودر لباس شويي/ شامپو / مسواك و خمير دندان / و... را خودشان مي دهند ( بعد از اعزام ودر داخل پادگان اموزشي )

شما نبايد چيزي را از خودتان بخريد  .

قوانين سربازي : از روز اول  اعزام شما رسما سرباز و يك نظامي محسوب مي شويد . اگر فرار كنيد كارتان خيلي خيلي سخت مي شود و كلا به درسر مي افتيد . پس هركز فكر فرار نكنيد و مرد باشيد .

در طول خدمت شما هر اتفاقي و هر حادثه اي ( چه در داخل پادگان و چه در خارج پادگان ) برايتان پيش ايد ؛ پادگان محل خدمت شما پاسخگو است . و بايد تمام خسارت و حقوق و مزاياي شما را بدهند .

توجه داشته باشيد در طول خدمت سربازي هيچ كس حق ندارد دست روي شما بلند كند .  البته مي توانند شما را تنبيه نظامي مثل دويدن و كلاغ پر و...  بكنند . و يا اينكه برايتان اضافه خدمت در نظر بگيرند . اما حق ندارند شما را كتك بزنند حتي در حد يك سيلي ناقابل!!!!!!!!!!!!!!!!

چنانچه اين طور شد  شما مي توانيد از طريق دادسراي نظامي شهر يا شهرستان محل خدمت رسما شكايت كرده و طرف مقابل را به ميز محاكمه بكشانيد  حتي اگر طرف فرمانده پادگان باشد . يادتان باشد كه شاهد در چنين مواردي بسيار مهم است .

شما يك ماه قبل از اتمام خدمت بايد تكميل پرونده  و اعتصاب كنيد . به اين معني كه به نيروي انساني سربازان در داخل پادگان مراجعه ، و مواردي را كه در پرونده وجود ندارند را ارائه كنيد مثلا : كپي شناسنامه يا برگ اعزام .  اعتصاب يك برگه است كه در آن باقيمانده خدمت شما و همچنين مرخصي هاي باقيمانده  را مشخص مي كنند  و  شما با تحويل اين برگه به فرمانده مستقيم خود مي تواند به پايان دوره برويد ( يعني مرخصي هايي را كه نرفته ايد را برويد ) يادتان باشد كه شما در كل مدت سربازي 1 ماه مرخصي داريد و نمي توانيد تمام اين 1 ماه را يكجا استفاده كنيد .  

البته شرايط در ارتش و نيروي انتظامي و سپاه فرق مي كنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اگر سوالي بود بفرماييد تا پاسخ بدم ................

ارسال در تاريخ پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر

اگر از عزیزان هموطن خاطر ات جدیدی از دوران سربازی  خود دارد ارسال کند تا بدون سانسور آن را در وبلاگ قرار دهیم

ارسال در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر

نویسنده مطلب زیر : شهرام

من اهل سیاست نیستم و سیاست رو همیشه همراه با یه بازی کثیف می دونم . من وقتی سربازی رفتم که لیسانس گرفته بودم . سرباز زیر دیپلم کارش از افسر وظیفه ها راحت تر  و بهتر بود . من تو بهداری پادگان کار می کردم و اصلا سخت نبود . اما وقت بیهوده و دیر می گذشت . یه بار خواستم با خودم موبایل ببرم به پادگان که لو رفتم و برام کلی دردسر ایجاد شد . منو حسابی سین جین کردن و بهم گفتن که دارم جاسوسی می کنم . یه  شب هم یه سرباز سر پست برجک  با اسلحه خود کشی کرده بود که جسم نیمه جانشو من با آمبولانس به بیمارستان رسوندم . خدا رحمتش کنه . قبل از رفتن به اتاق عمل فوت کرد . من همین جوری  اشک چشمام دراومد و چند روزی با هیچ احدی حرف نزدم . اوضاع روحیم نابود شده بود اما خدارو شکر که خدمتم رو به پایان بود . الان دو سال از اون ماجرا گذشته اما من هنوز هم به خاطر خودکشی اون جوان ناراحتم .

خدمت سربازی باسواد و بی سواد سرش نمی شه . اگه با بی خیالی بگذره زود تموم میشه اما اگه خدای ناکرده با فکر خیال همراه باشه می تونه زندگیتو نابود کنه . من برای سلامتی همه سربازان عزیز که مثل برادر خودم می مونن آرزوی سلامتی می کنم و امیدوارم خدمتشون خیلی زود تموم بشه و سالم برگردند به آغوش خانواده .انشاء الله

ارسال در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر

 نویسنده مطلب زیر : امیر ( فرمانروای آزادی  )

بنده با مطالبی که دیگر دوستان نویسنده نوشته اند کاری ندارم و هدف فقط شفاف سازی و منطق گرایی است و بس .

امروز هر نوع دفترچه ( بیمه ، کار ، استخدامی ، سربازی و ...) که تکمیل می کنید همگی در قسمت پرسشنامه  یک سوال

مشترک دارند . خانواده شهید / جانباز/ ایثارگر/ بسیجی / و .... .

از زمانی که خانواده های محترم شهدا و جانباز تنها مردم و انسانهای ساکن در ایران شناخته شده اند ، فرزندان محترمشان هم نه تنها کلی رفاه و اسایش شامل حالشان شده است ، بلکه از خدمت مقدس سربازی هم معاف می شوند . آن هم نه فقط یکی از اولاد ذکورشان ؛ بلکه با کمی زیرکی تا سه پسر از خدمت معاف می شوند . بنده اسناد و مدارک دارم و حتی از بستگان هم با این شرایط هستند .  اما وای به حال خانواده کارگر و بی کار و کار افتاده . با هزار نداری و بی پولی و بدبختی پسر بزرگ می کنند که عصای دستشان باشد ، کمک خرجشان باشد ، وقتی به سن قانونی می رسند باید با  تحمل ننگ و فشار به این خدمت مقدس بروند . خدمتی که فقط برای انسانهای فقیر است . از یک طرف همین انسانهای پاک و شریف می روند مرد و مردانه خدمت می کنند  از سوی دیگر فرزندان معزز در خیابانها مشغول چشم چرانی و ازار و اذیت نوامیس مردم و رد و بدل کردن شماره موبایل هستند .  این چه نوع انسانیت و حقوق بشریست که در این مملکت حاکم است .

 اگر دفاع از وطن حق بوده و هزاران شهید و جانباز در این راه گام برداشته اند پس چرا نباید فرزندان همین قشر در همین راهی که پدرانشان قدم برداشته (خدمت به وطن) حضور نداشته باشند ؟ اگر قرار است همه برای دفاع از این مملکت گام بردارند پس لازم است که تبعیض طبقاتی برداشته شود و همه فرزندان بلا استثنا به سرباز بروند .

پست دادن سر پست آن هم در آخرین هنگ مرزی یه خدمت واقعی است و فی سبیل الله است نه اینکه  با یک بی سیم در خیابان هم چشم چرانی کنی و هم آدم فروشی . در انتها هم با چند ماه بسیجی فعال کارت پایان خدمت بگیری .

بزرگترین بدبختی و سیه روزی مردم این است که ببيند جنایت می شود و حقوش پایمال می شود اما سکوت کند . سکوت یعنی مرگ  تدریجی . امروز بعضی اعمال ناشایست و افراطی برخی ها فرصت خوبی دست مدعیان حقوق بشر داده است .

ارزش سرباز به اندازه  ارزش قرآن است . سرباز نباید احساس حقارت کند نباید زیر دست و پا له شود و غرورش بشکند . سرباز باید همیشه در اولویت باشد .

چرا باید بین خانواده شهدا و خانواده معمولی تفاوت و تبعیض باشد ؟ چرا نباید فرزند شهید برای مدت کوتاهی راه پدررا ادامه دهد ؟  مگر هدف آماده باش بودن نظام نیست . پس چرا نباید فرزندان معزز راه پدر را ادامه دهند ؟

قانون نظام وظیفه در ایران یک قانون آلوده به سلیقه هاست . تا کنون چندین مورد خودکشی و خود زنی در میان سربازان اتفاق افتاده است . چه بلایی سر سرباز می اورند که به نقطه پرتگاه می رسد ؟

ادامه مطالب به زودی .......................................

 

ارسال در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر

نویسنده مطلب زیر : محمد علی

نفس بعضیها از جای داغ در میاد . من 15 روز پیش مسافر مشهد بودم که یه صحنه دیدم که دلم کباب شد به حضرت عباس .

یه سرباز تو ایستگاه قطار برای تامین هزینه ی بلیتش داشت از مردم پول می گرفت ( من خجالت می کشم از واژه تاسف بار گدایی استفاده کنم ) من خودم پیشم پول زیادی نبود اما 5 هزار تومن بهش قرض دادم . به خدا مسافرت کوفتم شد . من اذر ماه

 خدمتم تموم شده . اونقدر خودم احساس حقارت و شرمندگی کردم که نگو . با این که خودم خدمت کردم و به قول معروف  فوت و فن کار دستم اومده اما واقعا تو کشور ما به سرباز ارزشی قائل نیستند . سال گذشته تصویب کردن که حقوق سرباز بیشتر میشه و بعضی اصلاحات میاد وسط اما همگی قول سر خرمن بود و پوچ .

 

ارسال در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر

نویسنده مطلب زیر : صابر

18 ماه خدمت قاونیه + 3 ماه سنواتی ( اگه داشته باشید ) 2 ماه آموزشه که خیلی زود می گذره . سربازی زیاد سخت نیست و اصلا به این فکر نکنید که بعد از اعزام چه اتفاقی می افده . اولا" تا حد ممکن سر وقت دفترچه بگیرید و بفرستید دوما" سعی کنید هرچی گفتن بگید چشم و لج بازی نکنید . سوما" مطمئن باشید که اگه ادب و احترامات رو رعایت کنید هیچ اتفاقی براتون نمی افده . اتفاقا سربازی یکی از بهترین دوران زندگیه . نمی گم کاملا بی دردسره اما اوجورا هم که می گن نیست . من 21 ماه خدمت کردم و البته آخراشو تو بدترین شرایط آب و هوایی در یک منطقه مرزی ! هیچ دردسری نداشت و با همه خوب بودم و همه از سرباز تا فرمانده احتراممو داشتن . مرخصی کم می رفتم چون کرایه ماشین و حقوق کم سربازی (ماهی 25 هزار تومن ) صرف نمی کرد که رفت و آمد داشته باشم . بعد از تموم شدن سربازی درسم را دارم ادامه می دم . روزهایی که تو دانشگاه کلاس ندارم میرم  کارگری تا خرج دانشگاه و کرایه ماشینم در بیاد . البته من پدرم خیلی وقت پیش فوت شده و چون بچه بزرگ خونمونم باید هوای مخارج خونهرو هم داشته باشم . راضی هستم به رضای خدا و از اینکه حتی یه لقمه حرام سر سفره مون نیست خدا رو سپاس . اما خوب آدم بعضی وقتها یه واقعیتهایی رو  می بینه و میشنوه که باعث تاسفه . زندگی سخته اما ما باید خودمون رو با سختی وفق بدیم . دوستانی که هنوز سنواتی نخوردن بهتره زودتر دفترچه بگیرن و مشرف بشن . یه توصیه هم می کنم بهتون : هرجا افتادین فکر انتقالی و جابجایی نکنین . چون خدمت کردن تو شهر خودت برات خیلی مشکل و دردسر میشه و خسته کننده هست . مگر اینکه متاهل باشید .

ارسال در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر

 

نویسنده مطلب زیر : علیرضا

همین سربازی رو که فلج شد یادتونه ؟ همرزم من بود البته در آموزشی . من خودم لشکر تبریز خدمت کرم . جای خوبی بود اما وای از دست دژبان ارشد ها . نامردا به نگاه کردنت هم گیر می دن . یه روز رفته بودم شهری تا لوازم بهداشتی بخرم که دژبان جلوی راهم سبز شد و سین جینم کرد . جیبامو گشت و هیچ چی پیدا نکرد . من شامپو و صابون و پودر لباس شویی خریده بودم بعد وسایلی رو که خریده بودم گشت . شامپو رو از تو نایلون در آورد و گفت این چیه ؟ گفتم شامپو "  بلافاصله با یه سیلی محکم زد در گوشم و گفت خودم می دونم ابله ! چرا خریدی  ؟ گفتم برای حمام رفتن و نظافت . گفت غلط کردی شامپوی خارجی خریدی . گفتم مگه چه اشکالی داره برادر ؟ باز یه سیلی دیگه زد و گفت نکبت من برادر نیستم باید به من بگی قربان .  گفتم چشم . وسایلمو پس دادو موقع رفتن هم یه لگد بهم زد و به ترکی گفت "  ایت  ( به معنی گمشو ) ! من تو پادگان شکایت کردم و به خاطر رفتار دژبان پیگیری کردم . اما نهایتا همه چیز به ضرر خودم شد . چون اون دژبان  نامرد دوتا دژبانی رو که همراش بودند اغفال کرده بود و اون حیوونا به دروغ به نفع اون دژبان  شهادت دادن و من چند روز بازداشت شدم  و 1 ماه اضافه خدمت خوردم .  اون روز بود که فهمیدم انسانیت و عدالت یعنی کشک یعنی خواب و خیال .

 

 

ارسال در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر

نویسنده مطلب زیر : محمد رضا

من 12 ماه هست که خدمتم را تمام کرده ام اما هنوز پایان خدمتم نیامده و هر هفته به پادگان میرم و سوال میکنم اما جواب درست و حسابی نمیدن .  این چه وضعیه ؟ خدا...................................

 

ارسال در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد